معنی فارسی vomitous
B2وابسته به استفراغ، توصیف کننده حالات یا بوهای تهوعآور.
Describing a substance or situation that causes nausea or resembles vomit.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Characteristic of, or causing one to vomit.
example
معنی(example):
بوئی که مانند استفراغ بود، باعث شد همه احساس بدی کنند.
مثال:
The vomitous smell made everyone feel sick.
معنی(example):
او به غذاهای فاسد واکنشی مشابه استفراغ داشت.
مثال:
He had a vomitous reaction to the spoiled food.
معنی فارسی کلمه vomitous
:
وابسته به استفراغ، توصیف کننده حالات یا بوهای تهوعآور.