معنی فارسی vorticity
B2وورتیکیتی، معیاری برای اندازه‌گیری چرخش یا گردش یک جسم مایع یا گاز در فضا است.
A measure of the local rotation in a fluid flow, often represented as a vector field.
- noun
noun
معنی(noun):
(fluid dynamics) A property of a fluid flow related to local angular rotation; defined as the curl of the flow's velocity field.
example
معنی(example):
وورتیکیتی به توصیف چرخش هوا در جو کمک می‌کند.
مثال:
Vorticity helps describe the rotation of air in the atmosphere.
معنی(example):
دانشمند وورتیکیتی مایع را در آزمایش اندازه‌گیری کرد.
مثال:
The scientist measured the vorticity of the fluid in the experiment.
معنی فارسی کلمه vorticity
:
وورتیکیتی، معیاری برای اندازه‌گیری چرخش یا گردش یک جسم مایع یا گاز در فضا است.
