معنی فارسی wade into

B2

وارد شدن به یک محاوره یا جدل به طور فعال و با اشتیاق.

To enter a discussion or argument with eagerness or forcefulness.

example
معنی(example):

او با شور و اشتیاق زیادی وارد گفت و گو شد.

مثال:

She waded into the conversation with great enthusiasm.

معنی(example):

او به مناظره وارد شد و نظراتش را به وضوح بیان کرد.

مثال:

He waded into the debate, sharing his thoughts clearly.

معنی فارسی کلمه wade into

: معنی wade into به فارسی

وارد شدن به یک محاوره یا جدل به طور فعال و با اشتیاق.