معنی فارسی wagon-load
B1مقدار باری که میتواند در یک واگن جا گیرد.
The amount of goods that can be loaded onto a wagon.
- NOUN
example
معنی(example):
کشاورز واگن را با سبزیجات تازه پر کرد.
مثال:
The farmer filled the wagon-load with fresh vegetables.
معنی(example):
آنها یک بار واگن یونجه به انبار منتقل کردند.
مثال:
They transported a wagon-load of hay to the barn.
معنی فارسی کلمه wagon-load
:
مقدار باری که میتواند در یک واگن جا گیرد.