معنی فارسی wait out

B1

انتظار کشیدن برای پایان یافتن یک وضعیت یا رویداد.

To endure a situation until it is over.

verb
معنی(verb):

To wait through (something); wait (through) till the end; patiently endure.

example
معنی(example):

ما طوفان را در خانه انتظار خواهیم کشید.

مثال:

We will wait out the storm at home.

معنی(example):

او تصمیم گرفت تا تاخیر را انتظار بکشد به جای اینکه برود.

مثال:

He decided to wait out the delay instead of leaving.

معنی فارسی کلمه wait out

: معنی wait out به فارسی

انتظار کشیدن برای پایان یافتن یک وضعیت یا رویداد.