معنی فارسی wait-listing

B1

فرآیند قرار دادن فردی در لیست انتظار برای برنامه یا رویداد خاص، به منظور ایجاد گزینه‌هایی برای پذیرش در صورت فراهم شدن ظرفیت.

The act of placing someone on a wait-list for a specific program or event.

verb
معنی(verb):

To place on a waiting list.

example
معنی(example):

آنها متقاضیان را برای جلسه بعدی در لیست انتظار قرار می‌دهند.

مثال:

They are wait-listing applicants for the next session.

معنی(example):

لیست انتظار به این اطمینان می‌دهد که اگر جاهایی خالی شد، افراد واجد شرایط می‌توانند آن‌ها را پر کنند.

مثال:

Wait-listing ensures that if spots open, qualified individuals can fill them.

معنی فارسی کلمه wait-listing

: معنی wait-listing به فارسی

فرآیند قرار دادن فردی در لیست انتظار برای برنامه یا رویداد خاص، به منظور ایجاد گزینه‌هایی برای پذیرش در صورت فراهم شدن ظرفیت.