معنی فارسی war establishment
C1نهاد نظامی، سازمان و ساختارهای نظامی و مرتبط با جنگ.
The military and organizational structure involved in warfare and defense.
- NOUN
example
معنی(example):
نهاد نظامی برای دفاع کشور بسیار حیاتی بود.
مثال:
The war establishment was vital for the country's defense.
معنی(example):
یک نهاد نظامی کارآمد میتواند به شدت بر نتیجه درگیریها تأثیر بگذارد.
مثال:
An efficient war establishment can greatly influence the outcome of conflicts.
معنی فارسی کلمه war establishment
:
نهاد نظامی، سازمان و ساختارهای نظامی و مرتبط با جنگ.