معنی فارسی war-time

B2

دوره‌ای که در آن درگیری‌های نظامی به وقوع می‌پیوندد.

The period during which a state of war is in effect.

noun
معنی(noun):

A period during which a war is in progress in a particular place.

example
معنی(example):

در زمان جنگ، منابع معمولاً کمیاب هستند.

مثال:

During war-time, resources are often scarce.

معنی(example):

زمان جنگ می‌تواند تغییرات با significative در جامعه به همراه داشته باشد.

مثال:

War-time can bring about significant changes in society.

معنی فارسی کلمه war-time

: معنی war-time به فارسی

دوره‌ای که در آن درگیری‌های نظامی به وقوع می‌پیوندد.