معنی فارسی warn off
B1برای جلوگیری از رفتن به جایی یا انجام کاری با هشدار دادن.
To advise someone to stay away from a place or situation.
- VERB
example
معنی(example):
او او را از مسیر خطرناک هشدار داد.
مثال:
She warned him off the dangerous path.
معنی(example):
علائم بازدیدکنندگان را از بالا رفتن از صخرهها هشدار میدهند.
مثال:
The signs warn off visitors from climbing the cliffs.
معنی فارسی کلمه warn off
:
برای جلوگیری از رفتن به جایی یا انجام کاری با هشدار دادن.