معنی فارسی warpage

B2

تابیدگی، تغییر شکل غیرطبیعی یک ماده، معمولاً ناشی از فشار یا دما.

The state of being warped, especially in materials or structures.

noun
معنی(noun):

The act of warping.

معنی(noun):

A charge per ton made on shipping.

example
معنی(example):

تابیدگی در ماده می‌تواند به شکست محصولات منجر شود.

مثال:

Warpage in the material can lead to product failures.

معنی(example):

ما باید تابیدگی را قبل از نهایی کردن طراحی اندازه‌گیری کنیم.

مثال:

We need to measure the warpage before finalizing the design.

معنی فارسی کلمه warpage

: معنی warpage به فارسی

تابیدگی، تغییر شکل غیرطبیعی یک ماده، معمولاً ناشی از فشار یا دما.