معنی فارسی wassailing
B2واسوئلینگ، یک سنت در هنگام تعطیلات که شامل آواز خواندن برای خوشبختی و ثمر دهی درختان است.
An ancient English tradition of singing and drinking to promote good agricultural yields.
- verb
- noun
To toast, to drink to the health of another.
The next morning he much regretted the gusto with which he had wassailed the night before.
To drink wassail.
To go from house to house at Christmastime, singing carols.
The act of performing a wassail.
ما به جشن واسوئلینگ رفتیم تا خوشحالی را در طول تعطیلات پخش کنیم.
We went wassailing to spread good cheer during the holidays.
واسوئلینگ شامل آواز خواندن به درختان سیب برای برداشت خوب است.
Wassailing involves singing to apple trees for a good harvest.
معنی فارسی کلمه wassailing
:
واسوئلینگ، یک سنت در هنگام تعطیلات که شامل آواز خواندن برای خوشبختی و ثمر دهی درختان است.
