معنی فارسی waste one's breath
B1تلاش برای صحبت کردن یا توضیح دادن به کسی که به آن اهمیت نمیدهد.
To spend time and energy trying to speak to someone who will not listen.
- IDIOM
example
معنی(example):
تو با تلاش برای قانع کردن او، داری نفست را هدر میدهی.
مثال:
You’re wasting your breath by trying to convince him.
معنی(example):
تلاش برای توضیح دادن در حالی که او گوش نمیدهد، بیهوده است.
مثال:
Trying to explain is a waste of breath when he isn't listening.
معنی فارسی کلمه waste one's breath
:تلاش برای صحبت کردن یا توضیح دادن به کسی که به آن اهمیت نمیدهد.