معنی فارسی watching brief

B2

نظارت بر یک وضعیت یا رویداد بدون دخالت مستقیم، به ویژه در امور قانونی.

An oversight or monitoring role that does not involve direct participation.

example
معنی(example):

وکیل در طول دادگاه یک نظارت مستمر داشت.

مثال:

The lawyer maintained a watching brief during the trial.

معنی(example):

او به عنوان نظارت برای منافع شرکت خود آنجا بود.

مثال:

She was there as a watching brief for her company’s interests.

معنی فارسی کلمه watching brief

: معنی watching brief به فارسی

نظارت بر یک وضعیت یا رویداد بدون دخالت مستقیم، به ویژه در امور قانونی.