معنی فارسی water on the brain

B1

آب بر روی مغز، به معنای نداشتن تمرکز یا فکر کردن به چیزهای بی‌معنی.

A state of mental distraction or confusion.

noun
معنی(noun):

The medical condition of hydrocephalus.

example
معنی(example):

او آن‌قدر حواسش پرت بود که انگار آب بر روی مغزش ریخته شده بود.

مثال:

She was so distracted that it felt like she had water on the brain.

معنی(example):

بعد از بیدار ماندن تا دیروقت، فکر می‌کنم صبح امروز آب بر روی مغزم ریخته است.

مثال:

After staying up late, I think I have water on the brain this morning.

معنی فارسی کلمه water on the brain

: معنی water on the brain به فارسی

آب بر روی مغز، به معنای نداشتن تمرکز یا فکر کردن به چیزهای بی‌معنی.