معنی فارسی water-table

B2

سطح آبی که در آن خاک به صورت کامل با آب پر شده است و برای کشاورزی و مصارف دیگر از اهمیت بالایی برخوردار است.

The underground boundary between soil that is saturated with water and soil that is not.

example
معنی(example):

میزان آب سطحی، سطحی است که در زیر آن زمین با آب اشباع می‌شود.

مثال:

The water-table is the level below which the ground is saturated with water.

معنی(example):

کشاورزان نیاز دارند که از سطح آب زیرزمینی برای آبیاری خبر داشته باشند.

مثال:

Farmers need to know the water-table level for irrigation.

معنی فارسی کلمه water-table

: معنی water-table به فارسی

سطح آبی که در آن خاک به صورت کامل با آب پر شده است و برای کشاورزی و مصارف دیگر از اهمیت بالایی برخوردار است.