معنی فارسی waterbody

B1

هر ناحیه‌ای از آب، مانند دریاچه‌ها، رودخانه‌ها یا اقیانوس‌ها.

An area of water, such as a lake, river, or ocean.

noun
معنی(noun):

Any significant accumulation of water, usually covering the Earth or another planet, such as a river, lake or a bay.

example
معنی(example):

یک آب‌پیکره، ناحیه‌ای از آب مانند دریاچه یا رودخانه است.

مثال:

A waterbody is an area of water like a lake or river.

معنی(example):

دانشمندان بررسی می‌کنند که آلودگی چگونه بر سلامت هر آب‌پیکره تأثیر می‌گذارد.

مثال:

Scientists study how pollution affects the health of each waterbody.

معنی فارسی کلمه waterbody

: معنی waterbody به فارسی

هر ناحیه‌ای از آب، مانند دریاچه‌ها، رودخانه‌ها یا اقیانوس‌ها.