معنی فارسی waterfront
B1منطقهای که کنار آب قرار دارد، معمولاً شامل دریاچهها، رودخانهها یا اقیانوسها.
An area of land adjacent to a body of water, often used for recreation and commerce.
- noun
noun
معنی(noun):
The land alongside a body of water.
معنی(noun):
The dockland district of a town.
example
معنی(example):
ساحل آبی مکان مناسبی برای استراحت و لذتبردن از مناظر است.
مثال:
The waterfront is a great place to relax and enjoy the view.
معنی(example):
بسیاری از فروشگاهها در امتداد ساحل آبی واقع شدهاند.
مثال:
Many shops are located along the waterfront.
معنی فارسی کلمه waterfront
:
منطقهای که کنار آب قرار دارد، معمولاً شامل دریاچهها، رودخانهها یا اقیانوسها.