معنی فارسی waterlogs
B2وضعیتی که در آن خاک در اثر بارش باران یا آب اضافی دچار اشباع میشود و محدودیتهایی برای رشد گیاهان ایجاد میکند.
The condition of soil that becomes saturated with water, leading to negative effects on plant growth.
- verb
verb
معنی(verb):
To saturate with water.
example
معنی(example):
بارش شدید باران باعث شد تا مزارع آبگرفتگی شوند.
مثال:
The heavy rain caused the fields to waterlog.
معنی(example):
آبگرفتگی میتواند به شرایط رشد نامناسب برای محصولات کشاورزی منجر شود.
مثال:
Waterlogs can lead to poor growth conditions for crops.
معنی فارسی کلمه waterlogs
:
وضعیتی که در آن خاک در اثر بارش باران یا آب اضافی دچار اشباع میشود و محدودیتهایی برای رشد گیاهان ایجاد میکند.