معنی فارسی watermarked
B2کاغذی که با الگوی خاصی در طول تولید مشخص شده است و معمولاً برای جلوگیری از جعل استفاده میشود.
Paper that has a recognizable image or pattern embedded, used to indicate authenticity.
- verb
verb
معنی(verb):
To mark paper with a watermark.
معنی(verb):
To mark a datafile with a digital watermark.
example
معنی(example):
مدرک به منظور جلوگیری از کپی غیرمجاز، واترمارک شده بود.
مثال:
The document was watermarked to prevent unauthorized copying.
معنی(example):
کاغذ واترمارک شده معمولاً برای اسناد قانونی استفاده میشود.
مثال:
Watermarked paper is often used for legal documents.
معنی فارسی کلمه watermarked
:
کاغذی که با الگوی خاصی در طول تولید مشخص شده است و معمولاً برای جلوگیری از جعل استفاده میشود.