معنی فارسی waterproofed

B1

عملی که به وسیله آن یک شیء یا ماده در برابر آب مقاوم می‌شود.

To make a material or item resistant to water.

verb
معنی(verb):

To make waterproof or water-resistant.

adjective
معنی(adjective):

Having been made waterproof

example
معنی(example):

شرکت کت‌های جدید را برای مجموعه زمستانی ضدآب کرد.

مثال:

The company waterproofed the new jackets for the winter collection.

معنی(example):

او کفش‌ها را ضدآب کرد تا از باران محافظت شوند.

مثال:

He waterproofed the shoes to protect them from the rain.

معنی فارسی کلمه waterproofed

: معنی waterproofed به فارسی

عملی که به وسیله آن یک شیء یا ماده در برابر آب مقاوم می‌شود.