معنی فارسی wave down

B2

متوقف کردن یا جلب توجه وسایل نقلیه، به‌ویژه تاکسی‌ها یا اتوبوس‌ها.

To signal a vehicle to stop, typically by waving.

verb
معنی(verb):

To cause (a moving vehicle) to stop by using an arm gesture.

example
معنی(example):

من سعی کردم تاکسی را متوقف کنم، اما پر بود.

مثال:

I tried to wave down the taxi, but it was full.

معنی(example):

ما یک اتوبوس را برای رسیدن به ایستگاه متوقف کردیم.

مثال:

We waved down a bus to help us get to the station.

معنی فارسی کلمه wave down

: معنی wave down به فارسی

متوقف کردن یا جلب توجه وسایل نقلیه، به‌ویژه تاکسی‌ها یا اتوبوس‌ها.