معنی فارسی waxcloth
B1پارچهای که با موم پوشیده شده است و معمولاً برای پوشاندن و محافظت استفاده میشود.
Cloth that is coated with wax for protection against moisture and stains.
- NOUN
example
معنی(example):
من از پارچه مومی برای پوشاندن میز استفاده کردم.
مثال:
I used waxcloth to cover the table.
معنی(example):
پارچه مومی برای محافظت از سطوح در برابر ریختن مایعات عالی است.
مثال:
Waxcloth is great for protecting surfaces from spills.
معنی فارسی کلمه waxcloth
:
پارچهای که با موم پوشیده شده است و معمولاً برای پوشاندن و محافظت استفاده میشود.