معنی فارسی wayward

B2 /ˈweɪwɚd/

سرکش، به شخصی اشاره دارد که از قوانین یا انتظارها پیروی نمی‌کند و به طور غیرقابل پیش‌بینی عمل می‌کند.

Difficult to control or predict because of unusual or behavior.

adjective
معنی(adjective):

Given to wilful, perverse deviation from the expected norm; tending to stray

معنی(adjective):

Obstinate, contrary and unpredictable

معنی(adjective):

Not on target

example
معنی(example):

کودک سرکش معمولاً قوانین را نادیده می‌گرفت.

مثال:

The wayward child often ignored the rules.

معنی(example):

او پس از شکست برنامه‌هایش، احساس سردرگمی و سرکشی می‌کرد.

مثال:

He felt lost and wayward after his plans failed.

معنی فارسی کلمه wayward

: معنی wayward به فارسی

سرکش، به شخصی اشاره دارد که از قوانین یا انتظارها پیروی نمی‌کند و به طور غیرقابل پیش‌بینی عمل می‌کند.