معنی فارسی weak-willed
B1کسی که قدرت اراده کمی دارد و به راحتی تحت تأثیر دیگران قرار میگیرد.
Having little strength of will; unable to resist temptation or pressure.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Easily swayed
معنی(adjective):
Irresolute, indecisive
example
معنی(example):
او اراده ضعیفی دارد و معمولاً به فشار همسالان تسلیم میشود.
مثال:
She is weak-willed and often gives in to peer pressure.
معنی(example):
داشتن اراده ضعیف میتواند منجر به تصمیمات بد شود.
مثال:
Being weak-willed can lead to poor decisions.
معنی فارسی کلمه weak-willed
:
کسی که قدرت اراده کمی دارد و به راحتی تحت تأثیر دیگران قرار میگیرد.