معنی فارسی wealed
B1 /wiːld/به معنای تزیین یا درست کردن زمین یا محیط به گونهای که برای کشاورزی یا استفادههای دیگر آماده شود.
To make land suitable for farming or other uses.
- verb
verb
معنی(verb):
To mark with stripes; to wale.
example
معنی(example):
این منطقه با منابع غنی و ماکی که دارد، سرشار از ذخایر است.
مثال:
The area is wealed with rich resources.
معنی(example):
آنها زمین را wealed کردند تا برای کشاورزی مناسب شود.
مثال:
They wealed the land to make it suitable for agriculture.
معنی فارسی کلمه wealed
:
به معنای تزیین یا درست کردن زمین یا محیط به گونهای که برای کشاورزی یا استفادههای دیگر آماده شود.