معنی فارسی weasel words
B2کلمات یا عباراتی که به گونهای طراحی شدهاند که شفافیت را کاهش دهند و مفهوم واقعی را پنهان کنند.
Words that are intentionally ambiguous or evasive, often used to mislead.
- noun
noun
معنی(noun):
A word that negates or removes the meaning of the word it qualifies.
معنی(noun):
A word used to hedge a statement, for example to make it vague, equivocal or misleading.
example
معنی(example):
سیاستمداران معمولاً از کلمات فریبنده استفاده میکنند تا از تعهدات فرار کنند.
مثال:
Politicians often use weasel words to avoid commitments.
معنی(example):
سخنرانی او مملو از کلمات فریبنده بود که آن را مبهم کرد.
مثال:
His speech was full of weasel words that made it unclear.
معنی فارسی کلمه weasel words
:
کلمات یا عباراتی که به گونهای طراحی شدهاند که شفافیت را کاهش دهند و مفهوم واقعی را پنهان کنند.