معنی فارسی weather-bound

B1

وابسته به آب و هوا، شرایطی که سفر یا فعالیت‌ها به دلیل وضعیت جوی محدود شده‌اند.

Referring to being restricted or dependent on weather conditions.

adjective
معنی(adjective):

Delayed or prevented by bad weather from doing something, such as travelling.

example
معنی(example):

ما به وضعیت آب و هوا وابسته‌ایم و نمی‌توانیم از خانه خارج شویم.

مثال:

We are weather-bound and can't leave the house.

معنی(example):

به دلیل وضعیت آب و هوا، برنامه‌ سفر ما لغو شد.

مثال:

Due to being weather-bound, our travel plans were canceled.

معنی فارسی کلمه weather-bound

: معنی weather-bound به فارسی

وابسته به آب و هوا، شرایطی که سفر یا فعالیت‌ها به دلیل وضعیت جوی محدود شده‌اند.