معنی فارسی weatherboard
B1تخته‌هایی که برای پوشش در دیوارها به منظور جلوگیری از نفوذ آب و برف استفاده می‌شوند.
Boards used for covering walls to protect against rain and snow.
- noun
- verb
noun
معنی(noun):
The windward side of a vessel.
معنی(noun):
A plank placed over an opening to keep out driven water.
معنی(noun):
Any of a series of horizontal boards used to cover the exterior of a timber-framed building; clapboard.
verb
معنی(verb):
To cover with a weatherboard.
example
معنی(example):
این کلبه با تخته‌پوش‌های جوی برای حفاظت بهتر ساخته شده است.
مثال:
The cottage was built with weatherboards for better protection.
معنی(example):
آنها تخته‌پوش جوی را رنگ کردند تا به نظر جدید بیاید.
مثال:
They painted the weatherboard to keep it looking new.
معنی فارسی کلمه weatherboard
:
تخته‌هایی که برای پوشش در دیوارها به منظور جلوگیری از نفوذ آب و برف استفاده می‌شوند.
