معنی فارسی weatherboarded

B1

به حالتی اشاره دارد که یک ساختمان با تخته‌های آب و هوایی پوشیده شده است.

Describing a building that is covered with weatherboards.

verb
معنی(verb):

To cover with a weatherboard.

example
معنی(example):

خانهٔ بارانی در طوفان استوار باقی ماند.

مثال:

The weatherboarded house stood strong through the storm.

معنی(example):

تصمیم آن‌ها برای انتخاب مادهٔ بارانی عملی بود.

مثال:

Their decision to choose weatherboarded material was practical.

معنی فارسی کلمه weatherboarded

: معنی weatherboarded به فارسی

به حالتی اشاره دارد که یک ساختمان با تخته‌های آب و هوایی پوشیده شده است.