معنی فارسی weatherbound
B1 /ˈwɛðɚbaʊnd/در شرایطی که آب و هوا اجازه حرکت را نمیدهد و فرد یا وسیلهای نمیتواند به جایی برود.
Unable to proceed due to weather conditions.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Delayed or prevented by bad weather from doing something, such as travelling.
example
معنی(example):
کشتی به دلیل طوفان در وضعیت آب و هوایی گیر کرده بود.
مثال:
The ship was weatherbound due to the storm.
معنی(example):
آنها مجبور شدند سفر را به خاطر وضعیت آب و هوایی کنسل کنند.
مثال:
They had to cancel the trip because they were weatherbound.
معنی فارسی کلمه weatherbound
:
در شرایطی که آب و هوا اجازه حرکت را نمیدهد و فرد یا وسیلهای نمیتواند به جایی برود.