معنی فارسی wed.
B1مکانی که دو نفر در آن مراسم ازدواج را جشن میگیرند.
The event or ceremony in which two people get married.
- NOUN
example
معنی(example):
یک دعوتنامه برای ازدواج دریافت کردم.
مثال:
I received an invitation to the wed.
معنی(example):
ازدواج در کلیسا برگزار خواهد شد.
مثال:
The wed will take place at the church.
معنی فارسی کلمه wed.
:
مکانی که دو نفر در آن مراسم ازدواج را جشن میگیرند.