معنی فارسی weigh down

B1

وزن کردن، به معنای به گونه‌ای عمل کردن که چیزی سنگین شود یا در حرکت مشکل ایجاد کند.

To make something heavier or more difficult to manage.

verb
معنی(verb):

To act as a ballast for.

مثال:

We used some sandbags to weigh down the balloon.

معنی(verb):

To be too much for someone to cope with.

مثال:

All the news of murder and famine is weighing me down.

example
معنی(example):

کتاب‌های سنگین کوله‌پشتی را سنگین خواهند کرد.

مثال:

The heavy books will weigh down the backpack.

معنی(example):

نگذارید نگرانی‌هایتان شما را سنگین کنند.

مثال:

Don't let your worries weigh you down.

معنی فارسی کلمه weigh down

: معنی weigh down به فارسی

وزن کردن، به معنای به گونه‌ای عمل کردن که چیزی سنگین شود یا در حرکت مشکل ایجاد کند.