معنی فارسی weight-watched
B1تحت نظارت برای کاهش وزن و پیشرفت در اهداف سلامتی قرار گرفتن.
Being monitored or guided in efforts to manage weight.
- VERB
example
معنی(example):
او پس از یک ماه تحت نظر بودن برای کاهش وزن، احساس بهتری کرد.
مثال:
He felt much better after being weight-watched for a month.
معنی(example):
تحت نظر بودن برای کاهش وزن به او کمک کرد تا اهداف تناسب اندامش را حفظ کند.
مثال:
Being weight-watched helped her maintain her fitness goals.
معنی فارسی کلمه weight-watched
:
تحت نظارت برای کاهش وزن و پیشرفت در اهداف سلامتی قرار گرفتن.