معنی فارسی weight-watching
B1فرآیند نظارت بر وزن، شامل رژیم غذایی و فعالیتهای بدنی.
The practice of monitoring weight through diet and physical activity.
- OTHER
example
معنی(example):
توجه به وزن نیاز به تعهد و تلاش دارد.
مثال:
Weight-watching requires commitment and effort.
معنی(example):
او از توجه به وزن لذت میبرد زیرا او را سالم نگه میدارد.
مثال:
She enjoys weight-watching because it keeps her healthy.
معنی فارسی کلمه weight-watching
:
فرآیند نظارت بر وزن، شامل رژیم غذایی و فعالیتهای بدنی.