معنی فارسی weld
B1 /wɛld/جوش دادن به عمل ترکیب دو یا چند قطعه فلز یا دیگر مواد با حرارت و فشار اشاره دارد.
To join two pieces of metal together using heat and pressure.
- noun
noun
معنی(noun):
A herb (Reseda luteola) related to mignonette, growing in Europe, and to some extent in America, used to make a yellow dye.
معنی(noun):
The yellow coloring matter or dye extracted from this plant.
example
معنی(example):
او می‌تواند قطعات فلزی را به‌خوبی به هم جوش دهد.
مثال:
He can weld metal pieces together perfectly.
معنی(example):
آن‌ها از یک دستگاه برای جوش دادن اجزا استفاده می‌کنند.
مثال:
They use a machine to weld the components.
معنی فارسی کلمه weld
:
جوش دادن به عمل ترکیب دو یا چند قطعه فلز یا دیگر مواد با حرارت و فشار اشاره دارد.
