معنی فارسی well-in

B1

خوب بودن در یک محیط یا موقعیتی خاص، به ویژه وقتی احساس راحتی و تعلق می‌کنید.

To be comfortable and feel like you belong in a particular situation or environment.

example
معنی(example):

تیم در طول مسابقه خوب بازی کرد و به طور موثری عمل کرد.

مثال:

The team was well-in during the match and played effectively.

معنی(example):

او بعد از تمرین تیم‌سازی با همکاران جدیدش احساس راحتی کرد.

مثال:

She felt well-in with her new colleagues after the team-building exercise.

معنی فارسی کلمه well-in

: معنی well-in به فارسی

خوب بودن در یک محیط یا موقعیتی خاص، به ویژه وقتی احساس راحتی و تعلق می‌کنید.