معنی فارسی welt
B1 /wɛlt/welt، به نشانهای گفته میشود که بر روی پوست ظاهر میشود به علت یک آسیب یا ضربه.
A raised mark on the skin, typically caused by a blow, sting, or other injury.
- verb
verb
معنی(verb):
To roll; revolve
example
معنی(example):
او بر روی بازویش یک welt به دلیل نیش حشره داشت.
مثال:
He had a welt on his arm from the bug bite.
معنی(example):
مقابل بوکسور بعد از مسابقه بر روی چهرهاش welt داشت.
مثال:
The boxer had a welt on his face after the match.
معنی فارسی کلمه welt
:
welt، به نشانهای گفته میشود که بر روی پوست ظاهر میشود به علت یک آسیب یا ضربه.