معنی فارسی welted
B2کلمه welted به نوعی طراحی نشیمنگاه مبلمان یا روش دوخت کفش اشاره دارد که در آن یک نوار کنار لاستیک و چرم بر روی قسمتهای مختلف دوخته میشود.
Describing something that has a welt, which is a strip of material sewn to the edge of a shoe or piece of furniture.
- verb
To roll; revolve
To cause to have welts, to beat.
To install welt (a welt or welts) to reinforce.
To decay.
To become stringy.
کفشهای با لبهدار (welted) حمایت و راحتی بیشتری ارائه میدادند.
The welted shoes provided extra support and comfort.
او مبلمان با لبهدار (welted) را به خاطر دوام و سبک آن ترجیح میداد.
She preferred welted furniture for its durability and style.
معنی فارسی کلمه welted
:
کلمه welted به نوعی طراحی نشیمنگاه مبلمان یا روش دوخت کفش اشاره دارد که در آن یک نوار کنار لاستیک و چرم بر روی قسمتهای مختلف دوخته میشود.