معنی فارسی wen
A2 /wɛn/کلمهای برای بیان زمان یا شرطی که به فعالیتها یا وضعیتها ارتباط دارد.
A conjunction used to introduce a clause that expresses a time or condition.
- noun
noun
معنی(noun):
A cyst on the skin.
example
معنی(example):
وقتی تکالیف خود را تمام کردی، میتوانی تلویزیون تماشا کنی.
مثال:
When you finish your homework, you can watch TV.
معنی(example):
به من بگو وقتی رسیدی.
مثال:
Let me know when you arrive.
معنی فارسی کلمه wen
:
کلمهای برای بیان زمان یا شرطی که به فعالیتها یا وضعیتها ارتباط دارد.