معنی فارسی whale-bone
B2استخوان نهنگ، استخوانی که از نهنگ به دست میآید و در صنایع کاربردهای مختلفی دارد.
The hard structure found in the mouths of certain whales, traditionally used for various products.
- NOUN
example
معنی(example):
استخوان نهنگ به طور تاریخی برای ساختن کورتها و دیگر اقلام استفاده میشد.
مثال:
Whale-bone was historically used to make corsets and other items.
معنی(example):
صنعتگران از استخوان نهنگ برای ساخت ابزارهای مقاوم استفاده کردند.
مثال:
Craftsmen utilized whale-bone for creating durable tools.
معنی فارسی کلمه whale-bone
:
استخوان نهنگ، استخوانی که از نهنگ به دست میآید و در صنایع کاربردهای مختلفی دارد.