معنی فارسی whaling
B1 /ˈweɪlɪŋ/کشتن نهنگ‌ها، فرآیند شکار نهنگ‌ها به منظور استفاده از گوشت، چربی و دیگر محصولات آنها.
The practice of hunting whales for their resources.
- verb
- noun
verb
معنی(verb):
To hunt for whales.
معنی(verb):
To thrash, to flog, to beat vigorously or soundly.
noun
معنی(noun):
The practice of hunting whales.
معنی(noun):
The practice of spotting whales.
معنی(noun):
A beating.
example
معنی(example):
کشتن نهنگ‌ها در قرن نوزدهم صنعتی بزرگ بود.
مثال:
Whaling was a major industry in the 19th century.
معنی(example):
بحث در مورد کشتن نهنگ‌ها تا به امروز ادامه دارد.
مثال:
The debate about whaling continues to this day.
معنی فارسی کلمه whaling
:
کشتن نهنگ‌ها، فرآیند شکار نهنگ‌ها به منظور استفاده از گوشت، چربی و دیگر محصولات آنها.
