معنی فارسی wheat
A2 /wiːt/گیاهی است که دانه‌های آن برای تهیه آرد و دیگر محصولات غذایی استفاده می‌شود.
A plant whose grains are used to make flour and various food products.
- noun
- adjective
noun
معنی(noun):
Any of several cereal grains, of the genus Triticum, that yields flour as used in bakery.
معنی(noun):
A light brown colour, like that of wheat.
adjective
معنی(adjective):
Wheaten, of a light brown colour, like that of wheat.
example
معنی(example):
گندم غذای اصلی بسیاری از فرهنگ‌ها در سراسر جهان است.
مثال:
Wheat is a staple food for many cultures around the world.
معنی(example):
کشاورزان در ماه‌های تابستان زمانی که گندم رسیده است، آن را برداشت می‌کنند.
مثال:
Farmers harvest wheat in the summer months when it's ripe.
معنی فارسی کلمه wheat
:
گیاهی است که دانه‌های آن برای تهیه آرد و دیگر محصولات غذایی استفاده می‌شود.
