معنی فارسی wheatbelt

B1

منطقه‌ای که در آن کشاورزی گندم به شکل گسترده‌ای انجام می‌شود و به‌طور کلی به نواحی خاصی اشاره دارد.

An area where wheat is the primary agricultural product, often distinguished by its agricultural practices.

noun
معنی(noun):

A region used for the growing of wheat.

example
معنی(example):

منطقه کمربند گندم برای اقتصاد چندین ایالت حیاتی است.

مثال:

The wheatbelt region is vital for the economy of several states.

معنی(example):

بسیاری از کشاورزان در کمربند گندم به باران‌های فصلی برای محصولات خود وابسته‌اند.

مثال:

Many farmers in the wheatbelt rely on seasonal rains for their crops.

معنی فارسی کلمه wheatbelt

: معنی wheatbelt به فارسی

منطقه‌ای که در آن کشاورزی گندم به شکل گسترده‌ای انجام می‌شود و به‌طور کلی به نواحی خاصی اشاره دارد.