معنی فارسی when-i-was-tasked

B1

زمانی که به کسی وظیفه یا مسئولیتی محول می‌شود و او باید آن را انجام دهد.

The point in time when a person is given a particular job or responsibility to complete.

example
معنی(example):

وقتی من مسئولیت پروژه را بر عهده گرفتم، احساس هیجان کردم.

مثال:

When I was tasked with the project, I felt excited.

معنی(example):

یاد دارم وقتی من مسئولیت رهبری تیم را در رویداد بر عهده گرفتم.

مثال:

I remember when I was tasked to lead the team during the event.

معنی فارسی کلمه when-i-was-tasked

: معنی when-i-was-tasked به فارسی

زمانی که به کسی وظیفه یا مسئولیتی محول می‌شود و او باید آن را انجام دهد.