معنی فارسی whippier
B1در زبان انگلیسی، صفتی است که به معنای سریع‌تر و چابک‌تر است.
Comparative form of 'whippy', meaning more quick or agile.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Whiplike; thin and pliant.
مثال:
The tree's whippy branches grazed his face.
معنی(adjective):
Active, nimble
example
معنی(example):
مدل جدید ماشین نسبت به مدل قبلی سریع‌تر است.
مثال:
The new model of the car is whippier than the previous one.
معنی(example):
او در دویدن از برادرش سریع‌تر است.
مثال:
She is whippier than her brother when it comes to running.
معنی فارسی کلمه whippier
:
در زبان انگلیسی، صفتی است که به معنای سریع‌تر و چابک‌تر است.
