معنی فارسی whirly-bird

A1

یک نوع اسباب‌بازی یا شی که به شکل چرخان می‌چرخد و معمولاً در قسمت بالای آن پره‌هایی دارد.

A toy or object that spins, often resembling a helicopter or a whirling mechanism.

example
معنی(example):

آن اسباب‌بازی یک پرنده چرخان است و وقتی آن را پرتاب می‌کنی می‌چرخد.

مثال:

That toy is a whirly-bird and spins when you throw it.

معنی(example):

کودکان پرنده چرخان را تماشا کردند که در هوا می‌چرخید.

مثال:

The children watched the whirly-bird as it twirled in the air.

معنی فارسی کلمه whirly-bird

: معنی whirly-bird به فارسی

یک نوع اسباب‌بازی یا شی که به شکل چرخان می‌چرخد و معمولاً در قسمت بالای آن پره‌هایی دارد.