معنی فارسی whistling swan
B1نوعی از قو که در هنگام پرواز صداهای سوت مانند تولید میکند.
A type of swan known for its whistling call, especially during flight.
- noun
noun
معنی(noun):
A small swan, Cygnus columbianus, of the family Anatidae.
example
معنی(example):
مرغابی سوتکش پرندهای زیبا است که در زمستان مهاجرت میکند.
مثال:
The whistling swan is a beautiful bird that migrates in winter.
معنی(example):
ما در سفرمان به دریاچه یک مرغابی سوتکش دیدیم.
مثال:
We saw a whistling swan during our trip to the lake.
معنی فارسی کلمه whistling swan
:
نوعی از قو که در هنگام پرواز صداهای سوت مانند تولید میکند.