معنی فارسی white ties
B2نوعی اتیکت لباس که شامل پوشیدن کروات سفید در سناریوهای بسیار رسمی میشود.
A formal dress code requiring white ties as part of the attire.
- NOUN
example
معنی(example):
او برای مراسم گالا رسمی کراوات سفید پوشید.
مثال:
He wore white ties to the formal gala event.
معنی(example):
کراواتهای سفید معمولاً با لباسهای بسیار رسمی مرتبط هستند.
مثال:
White ties are often associated with very formal attire.
معنی فارسی کلمه white ties
:
نوعی اتیکت لباس که شامل پوشیدن کروات سفید در سناریوهای بسیار رسمی میشود.