معنی فارسی wholesaled

B1

فعل توزیع کالاها در مقادیر عمده به خریداران دیگر برای فروش مجدد.

To sell goods in bulk to retailer or distributors for resale.

verb
معنی(verb):

To sell at wholesale.

example
معنی(example):

این شرکت الکترونیک‌های مختلف را به خرده‌فروشی‌های مختلف عمده‌فروشی کرد.

مثال:

The company wholesaled various electronics to different retailers.

معنی(example):

بسیاری از اقلام برای صرفه‌جویی در هزینه‌های مصرف‌کنندگان عمده‌فروشی می‌شوند.

مثال:

Many items are wholesaled to save consumers money.

معنی فارسی کلمه wholesaled

: معنی wholesaled به فارسی

فعل توزیع کالاها در مقادیر عمده به خریداران دیگر برای فروش مجدد.