معنی فارسی widespread
B1بسیار شایع، به معنای اینکه چیزی در بسیاری از مکانها یا بین افراد مختلف وجود دارد.
Found or distributed over a large area or among many people.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Affecting a large area (e.g. the entire land or body); broad in extent; widely diffused.
example
معنی(example):
اینترنت در سرتاسر جهان به طور گستردهای مورد استفاده قرار دارد.
مثال:
The internet has widespread use around the world.
معنی(example):
پس از اعلام خبر، اعتراضات گستردهای صورت گرفت.
مثال:
Widespread protests occurred after the announcement.
معنی فارسی کلمه widespread
:
بسیار شایع، به معنای اینکه چیزی در بسیاری از مکانها یا بین افراد مختلف وجود دارد.